چند سال از رفتنِ مادربزرگ گذشته بود و پدربزرگ هنوز توی اون خونه نفس میکشید؛ اما همه همچنان اون خونه رو به نامِ «خونهٔ مامبزرگ» میشناختن.
«بریم خونهٔ مامبزرگ؟»
«داییاینا خونهٔ مامبزرگن. مام بریم؟»
آره عزیزِ من. گمونم مالکیتِ بعضی چیزها هیچوقت از یکسری افراد گرفته نمیشه. اون خونه به مادربزرگ گرم بود. اون خونه تا ابد -حتی الان که پدربزرگ هم رفته و خونه صاحبِ دیگهای داره- هنوز برای ما خونهٔ مامبزرگه.
- ۰۴/۰۲/۰۸